صفحه شخصی حسین‌علی واعظی‌پور   
 
نام و نام خانوادگی: حسین‌علی واعظی‌پور
استان: تهران - شهرستان: تهران
رشته: دکتری عمران
شغل:  سیاستگذاری و مدیریت منابع آب
تاریخ عضویت:  1394/04/26
 روزنوشت ها    
 

 سیستان، آب، تاریخ بخش محیط زیست

9

یادداشت کوتاهی از حسین‌علی واعظی‌پور
پژوهشگر مدیریت منابع آب ومحیط زیست


دشت سیستان با مساحتی بالغ بر ۱۵۱۹۷کیلومتر مربع با قدمتی بیش از ۵۰۰۰ سال بی شک یکی از تاریخ سازترین مناطق در فلات ایران است. این دشت از دیرباز با چالش های سیاسی و زیست محیطی عمده وگوناگونی روبرو بوده است که در این میان گره بحران آب همواره معضلات بیشماری را برای آن ایجاد نموده است بطوریکه بخش زیادی از تحولات جغرافیایی این منطقه را تحت شعاع خود قرارداده است.
با یک سفر کوتاه چند روزه از دشت سیستان براحتی می توان فهمید که جابجایی مراکز جمعتی از محل شهر باستانی سوخته تا دهانه غلامان، دامنه کوه خواجه، زاهدان کهنه و موقعیت کنونی این شهر در این منطقه همه یا بدلیل پر آبی در این دشت بوده یا کم آبی و خشکسالی، که مردمان این منطقه را به سمت مهاجرت و جابجایی کشانده وسوق داده است.

در ادامه تحولات سیاسی گذشته سیستان که بخش ایرانی این منطقه با شگردهای استعمار پیر از آن جدا گردید بحران کم آبی در سیستان رو به فزونی نهاد تا همچنان این منطقه تاریخی سایه بحران را با خود به یدک بکشد. اما در عصر حاضر سیستان علاوه بر کم آبی با رنجهای دیگری نیز دست و پنجه نرم می کند که کم آبی بر شدت آن افزوده است. وقوع طوفان با توالی زمانی کوتاه و ممتد و خشکسالی های پی در پی هرچند علی رغم اقدامات دولت در سنوات گذشته مثل احداث و توسعه شبکه آبیاری و زهکشی، احداث سدهای چاه نیمه، مردم این منطقه را بستوه آوده است. اما آنچه بیش از سایر معضلات خود نمایی می کند بحران ناشی از کم آبی سیاسی بدلیل عدم توجه دولت افغانستان به برقراری جریان آب در هیرمند است که علی رغم مهربانی ها و محبت های بیشمار ایرانیان بخصوص مردم سیستان به افغانی ها، از طرف دولتمردان آن سامان بر مردمان سیستان سایه افکنده است.

تاثیر آب و بحران های آن در زندگی مردم چنان عجین گردیده که اگر در فرهنگ مردم این منطقه نیز اندک توجهی شود اشعار، خاطره ها و داستانهای بیشماری که گره در فرهنگ آن منطقه دارد که گواه بر همزیستی با بحران در این منطقه می باشد که توانسته این منطقه تاریخی فلات ایران را همچنان زنده و سرپا نگهدارد. اما امروزه علی رغم پیشرفت تکنولوژی، مردم از این همه بحران بستوه آمده اند. لذا در این یادداشت سعی برآن شده است تا اندکی به دلایل آن پرداخته شود.

پس از پیروزی دولت اسلامی افغانستان بر نیروهای روسی و طالبان، نیاز به پیشرفت اقتصادی در کشور افغانستان توسط دولت مرکزی احساس گردید و شاید اولین راهکار پیشرفت در این کشور استفاده از پتانسیل های موجود در این کشور و آن هم بخش کشاورزی بود ضمن آنکه آن کشور با سابقه کشت مواد مخدر در سنوات گذشته حمایت سیاسیون تاجر سایر کشورهای بیگانه را نیز همراه داشت. لذا در گام نخست استحصال آب بیشتر برای زیرکشت اراضی بایر بود. بنابراین فکر ساخت سد و بند بر مسیر رودخانه ها، علی الخصوص رودخانه هایی که به خارج از کشور منتهی می گردید به ذهن هر فردی خطور خواهد کرد هرچند سدهای بزرگی چون کجکی ، ارغنداب سالها قبل توسط امریکاییها و سایر دول احداث گردیده بود.

با یک نگاه به توپوگرافی کشور افغانستان وکوهستانی بودن این کشور می توان فهمید که در این کشور عمدتا مسیلها و رودخانه به خارج از کشور جریان دارد و بنوعی مصب همه رودخانه ها و مسیلها به تالاب های واقع در کشور های همسایه ختم می شود. یکی از این رودخانه ها، رودخانه هیرمند است که در کنار سایر رودخانه هایی همچون فراه رود، خاش رود، خوسپاس رود به تالاب هامون در مرز مشترک بین ایران و افغانستان منتهی می شود. بنابراین توسعه اراضی کشاورزی پایین دست سدهای کجکی و ارغنداب و فکر احداث سدهای دیگری چون کمال خان و سازه های انحرافی بدون توجه به پارامترهای زیست محیطی در کنار تحمیل دشمنان سیاسی دولت جمهوری اسلامی ایران جهت فشار بر دولت و مردم ایران، توجه به این موضوع را صد چندان نمود. بطوریکه اکنون نه در حوضه آبریز هیرمند بلکه در سایر حوضه ها دیگر نیز این موضوع جزء سرفصلهای مهم اعتباری دول غرب برای فشار بر مردم ودولت ایران می باشد. حال سوال اینجاست چگونه میتوان بر این چالش عظیم برای منطقه فائق آمد؟

همانطور که در ابتدا گفته شد تاریخ سیستان همواره بر مدار گردش آب دستخوش تغییر بوده است پس بحران آب با تاریخ سیستان عجین است. اما قطعا مردمان این سیستان سازگاری با کم آبی و پرآبی را درسرلوحه کارشان قرار داده اند تا توانسته اند این منطقه را در طول تاریخ حفظ کنند و از بحران های آن عبور کنند. هرچند نبود مرز سیاسی در قرن های گذشته این کار را برای مردم تسهیل نموده است تا بتوانند با آن همزیستی پیدا کنند اما برای رفع مشکل این معضل باید راهکاری پیدا نمود چرا که محیط زیست مرز نمی شناسد و می تواند غفلت از آن پهنه وسیعی را به مخاطره بیاندازد. بی شک مردم جنوب غرب افغانستان بهمان اندازه که مردم سیستان در ایران از وقوع گرد و غبار ناشی از خشکی بستر تالاب هامون رنج می برند دچار بحران و در رنجند. بنابراین بخشی از اقدامات مورد نیاز عبارتند از:
- ایجاد کمیته آب و محیط زیست با هدف اتخاذ تصمیم مشترک در حوزه محیط زیست با مشارکت دولت محلی در استان نیمروز (دیپلماسی آب ومحیط زیست) که در توافقنامه های فی مابین دو استاندار استانهای های هم مرز ایران و افغانستان به آن پرداخته شده است.
- تعریف تالاب هامون به عنوان تالاب صلح و استفاده گردشگری از این موهبت خدادادی با مشارکت طرفین.
- استفاده از پتانسیل های فرهنگی دو منطقه و نقش دانشگاهها و موسسات فرهنگی منطقه جهت پرداختن به این موقوله.
- معطوف نمودن نگاه بزرگان وسیاسیون محلی هم مرز با توجه به اشتراکات موجود.
- توجه به کشت های گلخانه ای با محصولات کم آب بر اما با ارزش.
- توسعه کشت گیاهان داروئی.
- ایجاد صنایع تبدیلی محصولات کشاورزی.
قطعا توجه به رویکردهای زیست محیطی، فرهنگی و تجاری دو کشور ایران و افغانستان با توجه به سابقه تاریخی و مذهبی طولانی می تواند راهکار دو کشور جهت کاهش بحران کم آبی درمنطقه باشد تا این منطقه را از بحرانهای پیش رو محافظت نماید.

برگرفته از : روزنامه‌ی «همشهری» ۲۲ آذرماه ۱۳۹۶

چهارشنبه 11 بهمن 1396 ساعت 12:27  
 نظرات